NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
حجت الاسلام و المسلمین روانبخش در جدید ترین مطلب خود در وبلاگش نوشت:
سایت جرس وابسته به جریان کودتای نرم با عصبانیت از قول علی افشاری نوشت: «حوزه علمیه قم در سفر رهبری به قم نمره مردودی گرفت» و عباسزاده کارشناس صدای آمریکا نیز با تصریح بر این نکته که «کاهش قدرت ولایت فقیه کلید سکولاریسم است» اعتراف کرد: «آیتا... خامنهای در کسب اقتدار خود در قم موفق بوده است» فرید ذکریا کارشناس سیانان نیز آیتا... خامنهای را یک رسانه اجتماعی انقلابی معرفی کرد که توانسته است حجم گسترده تبلیغات رسانههای غربی و اپوزیسیون را خنثی نماید. ولی از همه دقیق تر، حقیقتی بود که بر زبان کارشناس صدای آمریکا (الهه بقراط) جاری شد. او گفت: «موج دوم انقلاب فرهنگی در راه است و این غمانگیزترین خبر این روزهاست»( البته غمانگیزترین خبر برای دشمن و استکبار و مسرتبخشترین خبر برای مردم و نیروهای خودی.) در اینکه سفر مقام معظم رهبری به قم سفر پربرکت و موفقیتآمیزی بوده است تردیدی نیست زیرا حتی دشمنان نیز بدان اعتراف کردهاند ولی درباره این سخن مفسر صدای آمریکا که آن را موج دوم انقلاب فرهنگیدانسته باید به تحلیل نشست. بی تردید نگرانی استکبار و جهان غرب از سفر مقام معظم رهبری به قم مربوط به سرخط هایی است که معظم له به حوزه علمیه داده اند. یکی از آن سرخط ها موضوع ضرورت توجه به علوم انسانی است. که بارها از جمله در جمع نخبگان حوزوی بر آن تاکید کردند: " این واقعاً عیب است که ما بیست سال، بیست و پنج سال سرفصل فلان دانش را اصلاً تغییر نداده باشیم؛ این نشاندهندهى عدم جرأت ورود در مناقشه است؛ این همین چیزى است که ما از آن بیمناکیم. جرأت ندارند که مناقشه کنند؛ همان را که هست، درس دادند، باز هم درس می دهند؛ ده سال دیگر هم ممکن است همان را درس بدهند...." ایشان در جمع نخبگان حوزوی ضمن تاکید بر مضر بودن علوم انسانی رایج در دانشگاه ها، علوم انسانی مبتنی بر قرآن و اهل بیت را لازم و ضروری دانستند و حوزه علمیه خواستند در تدوین متون جدید مشارکت جدی داشته باشند. معظم له در یاره ضرورت این اسلامی شدن علم انسانی خطاب به علما فرمودند «این که بنده دربارهى علوم انسانى در دانشگاهها و خطر این دانش هاى ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاهها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانىاى که امروز رائج است، محتواهائى دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامى و نظام اسلامى است؛ متکى بر جهانبینى دیگرى است؛ حرف دیگرى دارد، هدف دیگرى دارد. وقتى این ها رائج شد، مدیران بر اساس آن ها تربیت می شوند؛ همین مدیران مىآیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسى داخلى، خارجى، امنیت، غیره و غیره قرار می گیرند. حوزههاى علمیه و علماى دین پشتوانههائى هستند که موظفند نظریات اسلامى را در این زمینه از متون الهى بیرون بکشند، مشخص کنند، آن ها را در اختیار بگذارند، براى برنامهریزى، براى زمینهسازىهاى گوناگون. پس نظام اسلامى پشتوانهاش علماى دین و علماى صاحبنظر و نظریات اسلامى است؛ لذا نظام موظف به حمایت از حوزههاى علمیه است، چون تکیهگاه اوست.» و البته روشن است که بخش مهمی از فرهنگ عمومی جامعه متاثر از همین علوم انسانی است که اگر اصلاح شود فرهنگ نیز اصلاح خواهد شد. حضرت امام ره نیز بارها بر ضرورت تحقق این امر مهم تاکید می فرمود و به مسوولان امر هشدار می داد : "بى شک بالاترین و والاترین عنصرى که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسى دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل مىدهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بُعدهاى اقتصادى، سیاسى، صنعتى و نظامى قدرتمند و قوى باشد ولى پوچ و پوک و میان تهى است."( صحیفه نور، ج15، ص: 244) برای درک عمق سخن امام ورهبری مروری بر اعترافات چند تن از عوامل اصلی فتنه در سال 88 چون سعید حجاریان، سعید شریعتی، محمد عطریانفر و محمد رضا تاجیک کافی است؛ آن ها در اعترافات خود هر یک به نوعی از مشکلاتی که در حوزه علوم انسانی در کشور وجود دارد، سخن به میان آورده بودند. در متن دفاعیه سعید حجاریان آمده بود: «متأسفانه در ایران با ضعف علوم انسانی، به خصوص در رشته های جامعه شناسی و علوم سیاسی مواجهیم و علی رغم گسترش مراکز آموزش عالی و کثرت دانشجو در رشته های علوم انسانی، متون آن از عمق چندانی برخوردار نیست و مطالب با ترجمه های اغلب ناقص و بدون نقد در اختیار دانشجویان گذاشته می شود.» وی در ادامه می افزاید: "فارغ التحصیلان علوم انسانی (بخصوص در دانشگاههای خارج) که بهعنوان اعضای هیأت علمی استخدام می شوند، ناخودآگاه حامل آخرین دستاورد های این علوم (تئوری های ترجمه ای) به ایران هستند و هم اکنون میتوان مشاهده کرد که دیدگاه های پست استوراکتورالیسم ، پست مارکسیسم ، فمینیسم و انواع مکاتب غربی تحت عنوان علم ترویج می شوند... احساس رعب در نزد اندیشمندان غربی موجب ذلت نفس و پذیرش بی قید وشرط نظریات آنان می شود... البته موضوع اگر فقط یک نقیصه علمی بود، قابل تحمل می نمود، اما خطر آنجا است که نظریات علوم انسانی حاوی حربه های ایدئولوژیک هستند و قادرند به استراتژی و تاکتیک تبدیل شوند و در مقابل ایدئولوژی رسمی کشور صف آرایی کنند و آن را به چالش بکشند" خوشبختانه در شرایط جدید فضایی فراهم شده که حوزه و دانشگاه به این ضرورت مهم توجه کنند و با هشدار های رهبری آن را جدی بگیرند. روشن است که تنها ابزاری که می تواند در برابر غول رسانه ای و تهاجم فرهنگی دشمن بایستد و حتی با تکِ فرهنگی، غرب را به عقب براند، اجرای همین تصمیم است. از سوی دیگر ، دشمن نیز در برابر احتمال اجرای این تصمیم بسیار نگران شده است؛ زیرا می داند چنان چه این تصمیم اجرایی شود همه رشته های او پنبه خواهد شد. از این رو، بیبیسی رسانه استعمار پیر، موسوی و سروش از این سفر و رهنمود های مقام معظم رهبری درباره ضرورت علوم انسانی را انقلاب فرهنگی دوم دانسته و از احتمال وقوع آن به شدت هراسناک شده، به عوامل داخلی و حامیان خارجی خود نسبت به وقوع آن هشدار داده اند. ابتدا بی بی سی در گزارش خود احتمال مطرح شده در صدای آمریکا مبنی بر احتمال انقلاب دوم فرهنگی دنبال می کند و می گوید : «دولت ایران می گوید دوازده رشته علوم انسانی نیاز به باز نگری دارد؛ از حقوق و مطالعات زنان و مدیریت گرفته تا جامعه شناسی و فلسفه و روانشناسی. مشکل آن ها چیست؟ مدیر کل دفتر گسترش وزارت علوم می گوید این رشته ها نه بروز هستند، نه بومیاند و نه اسلامی. آیت الله خامنه ای هم بارها از محتوای رشته های علوم انسانی انتقاد کرده است. آخرین بار همین هفته گذشته در قم بود که خواهان دخالت بیشتر حوزه های علمیه و علمای دین در این رشته ها شد. اسلامی کردن علوم انسانی تا چه حد عملی است. آیا بازنگری در این علوم به معنای یک انقلاب فرهنگی دوم در دانشگاه ها خواهد بود؟" سپس میر حسین موسوی، از سران فتنه 88 حمله به علوم انسانی در کشور را "سازمان یافته" خواند و تاکید کرد: «این حملات یادآور تجربه بسیار تلخ و هشداردهنده حکومت شوروی سابق و دیگر حکومت های توتالیتر اروپای شرقی است. آن ها از زمان استالین به بعد، علوم اجتماعی را علومی بر آمده از جوامع سرمایه داری و بورژوازی می دانستند و به همین دلیل، تدریس آن را جز در مواردی اندک ممنوع کرده بودند.." فراریان ضد انقلاب نیز در فراسوی مرزها، از این خبر به شدت عصبانی شده تا جایی که سروش در مصاحبه مفصلی علوم انسانی را "خونین ترین شهید(!) پس از انقلاب" لقب داد و گویا نیوز با تحریک احساسات و با تقاضای نافرمانی مدنی در یادداشتی از دانشجویان خواست تا در برابر آ ن چه را که آن ها انقلاب فرهنگی دوم می خوانند ایستادگی کنند. این سایت می نویسد: «اگر امروز استاد و دانشجو را به اعتراض و اعتصاب در برابر اعدام علوم انسانی فرا نخوانند، پس کی؟ چه کمپینی مهمتر و بالاتر از نجات اندیشه؟ همه آنان که خود را مدعیان سیاست میشمارند اگر امروز دست در دست یکدیگر ننهند، پس کی؟" آری سروش و میرحسین افرادی بودند که در سال های 57 تا 62 به حسب ظاهر مدافع انقلاب فرهنگی به شمار می آمدند ولی در واقع در کنار دوستانشان به مقابله با انقلاب فرهنگی می پرداختند. نتیجه این که این همه یقه دریدن و عصبانیت دشمن از خبر سفر مقام معظم رهبری به قم و طرح ضرورت توجه به مسایل فرهنگی و اصلاح کتب و رشته های علوم انسانی است. براستی اگر روزی مشوولان امر با پشتوانه حوزه علمیه این انقلاب را آغاز کنند، چه خواهد شد؟ بی تردید حساسیت دشمن در برابر انقلاب فرهنگی دوم به مراتب از هسته ای شدن ایران بیشتر است چرا که با این انقلاب است که تمامی تلاش های دشمن در جنگ نرم ناکام می ماند. و البته باید برای مقابله با این تهاجم همه جانبه خودمان را آماده کنیم و همه امکانات خود را برای پیروزی به کار گیریم. [ چهارشنبه 89/8/12 ] [ 8:12 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|